.

.

داستان اصحاب کهف

اصحاب کهف

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾  إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿۱۰﴾ فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا ﴿۱۱﴾ ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا ﴿۱۲﴾ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿۱۳﴾ وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿۱۴﴾ هَؤُلَاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلَا یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا ﴿۱۵﴾


نایت اسکین

ادامه مطلب ...

حکایت روباه و خروس از کتاب مرزبان نامه

یکی از آثار ارزندۀ نثر فارسی کتاب ارزشمند مرزبان‌نامه، بازنگاشتۀ خامۀ نویسنده و گوینده و ادیب توانا سعدالدین وراوینی است که در نیمۀ اول قرن هفتم هجری، میان سال‌های 617 - 622 از گویش طبری باستان به زبان پارسی دری، آراسته به صنایع لفظی و معنوی و اشعار تازی و پارسی و امثال و حکم و اخبار ترجمه شد. این ترجمه در حالی انجام می‌شد که دویست و اند سال از تاریخ تألیف متن طبری آن توسط مرزبان بن رستم، یکی از شاهزادگان طبرستان می‌گذشت. مرزبان‌نامه از لحاظ شیوۀ نثرنویسی پیرو سبک نصرالله بن عبدالحمید منشی، مترجم کلیله و دمنه از عربی به فارسی است و وراوینی خود صریحاً در مقدمۀ آن به تأثیری که از این اثر ارجمند پذیرفته، اشاره کرده است.
داستان زیر حکایتی شیرین از این کتاب است که بارها به بیان‌های مختلف روایت شده است. این حکایات از جنبه‌های مختلف از جمله شیوۀ قصه‌نویسی و داستان‌گویی قابل توجه است:

نایت اسکین

ادامه مطلب ...

حکایت های آموزنده و شیرین از عُرَفا و اُدَبا

یکی از عرفا به دیدن درویشی رفت که آوازه و شهرت او تا آبادی‌های دوردست رفته بود. شامگاه به خانه‌ی درویش رسید. خود را مسافری گم کرده راه معرفی کرد تا به این بهانه «و هم‌نشینی با او» به علّت شهرت او پی‌بَرَد. چندروزی گذشت. «در این مدت» عارف مشاهده کرد که غذای میزبان همیشه اندکی نان خشک با آب است؛ هرچندکه برای مهمان غذای چرب‌تری حاضر می‌کرد، خود همچنان ازنان خشک استفاده می‌نمود.


نایت اسکین

ادامه مطلب ...

حکایت های شیرین و آموزنده از عُرَفا و اُدَبا

حکایتی از بهارستان جامی، قرن نهم ه.ق
در مجلس کسری سه کس از حکماء جمع آمدند: فیلسوف روم، حکیم هند، بوزجمهر.سخن به اینجا رسید که سخت‌ترین چیزها چیست؟

رومی گفت: پیری و سستی با ناداری و تنگدستی.
هندی گفت: تن بیمار با اندوه بسیار.


نایت اسکین

ادامه مطلب ...

حکایت های آموزنده از بهلول دانا

روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی(ابو حنیفه) به شاگردانش می گوید :

من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !

یک اینکه می گوید :

خداوند دیده نمی شود ، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد

 

نایت اسکین

ادامه مطلب ...

حکایت روستایی و گاوش(مثنوی و معنوی)

روزی بود و روزگاری بود. در روستایی، مردی بود که یک گاو شیرده داشت. این گاو، هر روز، شیر فراوان به صاحبش می داد. مرد روستایی، گاوش را بسیار دوست می داشت. او هر روز گاوش را برای چرا به صحرا می برد. گاو تا می توانست از علف های تازه صحرا می خورد. شامگاهان، مرد روستایی با گاوش از صحرا بر می گشت و گاو را به طویله می برد و کنار آخور می بست.

نایت اسکین

ادامه مطلب ...

زندگینامه سهراب سپهری

سهراب سپهری در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمد. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رییس تلگراف‌خانه کاشان بود. پدرش «اسدالله» و مادرش «ماه‌جبین» نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند.

نایت اسکین

  ادامه مطلب ...