.

.

پیرو واقعی امام حسین (ع)کسی است ...

عشق وصف‌ناپذیر به سید‌الشهدا‌ (ع) و دلدادگی نسبت به آن حضرت، این احساس را در برخی از افراد به وجود می‌آورد که واژگانی مانند دوستدار، پیرو یا مرید امام حسین (ع)، بیانگر شور و عشق درونی آنان نیست و برای همین، ترجیح می‌دهند خود را «نوکر» امام حسین (ع) بخوانند...

اما سؤال اصلی اینجاست که نوکر واقعی امام حسین (ع) کیست؟

 نایت اسکین

 گفتنی است که یکی از ملاک‌های تشخیص «دوستدار» امام حسین (ع) از «عاشق» و «نوکر» این است که دوستدار یا محب یک فرد به دنبال آن است که محبوب او چه خواسته‌ای دارد تا آن را برآورده سازد، اما نکته اینجاست که این دوستی فقط آنگاه به حد عشق و نوکری می‌‌رسد که وقتی فرد حتی «احتمال» می‌دهد مولا و معشوق او به امری راضی نباشد، به شدت از آن پرهیز کند.

چراکه نوکری اباعبدالله (ع) مقام بسیار عظیمی است که جا دارد، سال‌های سال یک عزادار برای وارد شدن به این مقام به درگاه الهی انابه کند و به امام حسین (ع) توسل جوید.

چراکه نوکری امام حسین (ع) نه استثنای زمانی برمی‌دارد نه مکانی و نه به فرد اجازه می‌دهد که حتی آنچه را «احتمال می‌دهد» مولایش از آن ناراضی است انجام دهد، از این روست که میان حسینی بودن در «عمل» با حسینی بودن در «ادا» از زمین تا آسمان فاصله است...

بنابراین فراموش نکنیم که برخی از سبک‌های جدید و من‌درآوردی در عزاداری ولو با نیت خالص انجام گیرد، هیچ‌گاه از یک عاشق و نوکر امام حسین (ع) که معنای نوکری را می‌فهمد سر نمی‌زند، زیرا فرد با وجود مخالفت علما، لااقل احتمال نارضایتی حضرت را می‌دهد.

از این رو نکوست که در هر پستی از لحاظ دنیایی که قرار می‌گیریم، پست نوکری امام حسین (ع) را باید در اولویت داشته باشیم، اگر ما به عنوان شیعه‌ی مخلص اهل‌بیت (ع) آن پست مادّی و دنیایی را بالاتر بدانیم و توجّهی به این پست پر افتخار نوکری امام حسین (ع) نداشته باشیم، خیلی به دور از معرفت عمل کرده و بسیار ضرر کرده‌ایم.

گفتنی است که اولیای خدا مثل امام (ره) این‌گونه بودند، ریاست همه‌ی دنیا را با پست نوکری اسلام و مکتب اهل‌بیت و مدال عشق و ارادت به امام حسین (ع) عوض نمی‌کردند، اهمیت و ارزش و اصالت این، برای آن‌ها بیشتر از همه مَناصب و موقعیت‌های دنیایی بود.

چند داستان عجیب از نوکری برای امام حسین (ع)

مرحوم نوری از استاد بزرگوار خود عالم جلیل القدر علامه شیخ عبدالحسین تهرانی نقل می‌کند که چون میرزا نبی خان از دنیا رفت (و او از خواص محمد شاه قاجار بود و از کسانی بود که هر گناهی را مرتکب می‌شد و در تظاهر به فسق و فجور ضرب‌المثل بود) در خواب دیدم که در باغ‌های سرسبز و عمارت‌های عالی که گویا در بهشت است تفریح می‌کنم و با من کسی بود که صاحب‌خانه‌ها و قصر‌ها را می‌شناخت.

بجایی رسیدیم، گفت: اینجا برای میرزا نبی خان است و اگر دوست داری او را ببینی در آنجا نشسته است ‌و او را نشان داد.

متوجه او شدم دیدم تنها در تالاری نشسته است، چون مرا دید اشاره کرد که بیا بالا، من نزد او رفتم، ایستاد به من سلام کرد و مرا در صدر مجلس نشانید و خود همانند زمان حیاتش نشست.

من از حال و مکانش در فکر بودم، او از صورت من دریافت و گفت: ای شیخ، گویا تعجب می‌کنی از جایگاه من در اینجا، با اعمال بدم در دنیا که آتش جهنم را می‌طلبید!

گفتم: آری.

گفت: من در طالقان معدن نمکی داشتم که هر سال اجاره آن را به نجف می‌فرستادم تا صرف اقامه عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) شود و این مکان عوض آن عمل به من داده شده است.

با تعجب از خواب بیدار شدم و فردا در مجلس درسم خواب را بیان کردم.

یکی از فرزندان عالم فاضل مولا مطیع طالقانی گفت: خوابت درست است. او در طالقان معدن نمک داشت که هر ساله نزدیک به صد تومان (به پول آن روز) اجاره‌اش بود، آن را به نجف می‌فرستاد و با نظارت پدرم صرف عزاداری حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) می‌شد.

استاد فرمودند: قبلاً خبر نداشتم که او در طالقان معدن دارد و درآمدش را خرج عزاداری می‌کند. (دارالسلام: ج ۲، ص ۲۳۳٫)

مرحوم فاضل دربندی در «اسرار الشهادة» می‌نویسد: شخصیتی از طائفه هندو ملقبت به افتخار الدوله (که قبلاً در دولت هند مستوفی الممالکی داشته) هر سال در ماه محرم مال زیادی در اقامه عزای حضرت حسین (علیه‌السلام) بذل می‌کرد، در یکی از سال‌ها دو برابر سال‌های قبل عطا نمود، به مرض شدیدی مبتلا گردید به طوری که به حالت احتضار و اغماء افتاد.

ناگاه صحت و سلامت برای او حاصل گردید و از جای برخاست و مسلمان شد.

از او سببش را پرسیدند، گفت: حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) را دیدم که فرمودند: «قم قد عافاک الله تعالی ببرکة اقامة تعزیتی؛ برخیز که خداوند به خاطر برپاداشتن عزای من تو را عافیت بخشید.»

وی در آموختن احکام الهی کوشش می‌کرد و با خانواده خود که آن‌ها نیز مسلمان شده بودند از هند به کربلا هجرت کرد و اموال قیمتی خود را به آستان حسینی هدیه نمود و اکنون از اعبد و ازهد مردم آنجا می‌باشد. (وقایع الایام: ص ۱۲٫)

یکی از علمای بزرگ، جناب حبیب را در خواب دید که در غرفه‌های بهشتی به انواع نعمت‌های پروردگار متنعم و بساط نشاط برای او گسترده، بعد از عرض ارادت گفت: ای حبیب! چگونه شکر این نعمت را اداء‌ می‌کنی که در جوانی خدمت حضرت رسول (ص) بودی و در پیری موی سفید خود را در راه یاری فرزند پیامبر (ص) به خون خود خضاب نمودی، آیا آرزوی دیگری داری؟

فرمود: آرزو دارم به دنیا برگردم ‌و در جمله عزاداران حسین (علیه‌السلام) داخل شوم زیرا که از سید دو عالم شنیدم که فرمودند: هر کس در مجلس عزای فرزندم حسین (علیه‌السلام) از روی معرفت اشک بریزد، خداوند کریم ثواب صد شهید به او عطا فرماید و درجات او را در بهشت بیفزاید.» (زنگی حبیب بن مظاهر: ص ۵۶٫)

خلاصه اینکه «حسین (ع) جنس غمش فرق می‌کند» به ما اجازه نمی‌دهد به نام نوکری امام حسین (ع) عزاداری او را به سبکی برگزار کنیم که حتی «احتمال می‌دهیم» غمی بر غم‌های حسین اضافه کند...

بنابراین نگذاریم امام حسین (ع) در عزاداری‌هایش هم مظلوم بماند و آن، وقتی است که نوکری نفس به نام نوکری امام حسین (ع) انسان را فریب می‌دهد. شیعه پیش از آنکه به مصیبت‌زده و نوکر امام حسین (ع) نیاز داشته باشد به شیعیانی نیاز دارد که با نوع عزاداری خود، پیام حسین (ع) را که می‌تواند عالمی را تحت تأثیر خود قرار دهد در جهان لکه‌دار نکنند...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.